آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ حجةالوداع یا حج پایانی عمر بابرکت پیامبر اکرم (ص)، آموزهها، مواریث و آثاری داشته است که در آن زمان و مکان، محصور و محدود نمانده، بلکه دامنه این آثار در تاریخ، استمرار یافته و بشر را بهرهمند کرده است. در بررسی مهمترین برکت و اثر این حج با حجتالاسلاموالمسلمین جواد سلیمانی، استاد تاریخ اسلام و عضو هیئتعلمی مؤسسه امامخمینی (ره)، گفتگو کردهایم که در ادامه میآید.
حجةالوداع آخرین حج رسول خاتم (ص) در سال پایانی عمر مبارک ایشان بود و پس از آن پیامبر (ص) در ماه صفر سال یازدهم هجری رحلت کردند. در جریان این حج که امت مسلمان از قبایل مختلف و سراسر جهان اسلام همچون یمن، سرزمین حجاز، شهرهای مختلف جزیرهالعرب و سرزمینهای فتحشده حضور داشتند، رسولخدا (ص) آخرین و مهمترین بخش از رسالت خویش یعنی معرفی، ولی خدا و جانشینان خویش را به انجام رساندند تا امت پس از آن وجود مقدس، بیرهبر و راهنما و امام نماند.
در بازگشت از این حج و در منطقهای به نام غدیر که حجاج سرزمینهای مختلف از یکدیگر جدا میشدند، حضرت رسول (ص) دستور به توقف دادند. برپایه برخی اقوال، حدود ۱۲۰ هزار حاجی در منطقه غدیر حضور یافتند و پیامبر (ص) بر بلندای جهاز شتر رفتند و در خطبهای که در روز ۱۸ ذیالقعده خواندند، از حجاج پرسیدند: «چه کسی بر جانهای شما نسبتبه خودتان مقدم است؟» و آنها پاسخ دادند: «خدا و رسولش بهتر میدانند».
سپس پیامبر (ص) فرمودند: «خدا بر جانهای شما مقدم است!» این یعنی اگر تصمیمی از جانب خدا و نبی (ص) درباره مسلمین گرفته شود، تمکین و اطاعت از آن بر امت واجب است، حتی اگر بذل جان در راه اسلام باشد. این یعنی ولایتی که خدا و رسول (ص) بر مسلمین دارند، بر ولایت خودشان اولی است و این مطلق است و در همه امور فردی، عبادی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و ارزشهای اخلاقی و مهمتر از همه جان، صدق میکند.
فلسفه این ولایت و اولویت، آن است که خدا و رسول (ص) او خیر امت و مردم را بهتر از خودشان، هم میفهمند و هم میخواهند و این منطق ولایت الهی است؛ همانطور که پدر بر فرزند ولایت دارد و خیر او را میخواهد. مهم آن است که این ولایت در بالاترین سطح و درجه، به خدا و پیامبر (ص) تعلق دارد. سپس حضرت رسول (ص) فرمودند: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ؛ هرکه من چنین ولایت و سرپرستیای را بر او دارم، علیبن ابیطالب (ع)، ولی و امام اوست».
اگرچه در آن روز و در منطقه غدیر، این ولایت را مسلمانان پذیرفتند و تکتک حجاج حاضر با امامعلی (ع) بیعت کردند، بعد از رحلت رسولخدا (ص) این حق را از امیرالمؤمنین (ع) غصب کردند و گفتند: «ما باور داریم که پیامبر (ص) از جانب خدا به رسالت مبعوث شده است، اما پس از ایشان به مولای الهی باور نداریم» و اینچنین، ولایت علیبنابیطالب (ع) را رد و امر انتخاب، ولی را به مردم (رأی اکثریت) واگذار کردند و با این غصب و نادیده گرفتن وصیت پیامبر (ص)، مردمسالاری غیردینی را بر امت اسلام تحمیل کردند.
باید توجه کرد که نوعی از مردمسالاری هست که مردم را زیر چتر ولایت الهی قرار میدهد و سعادت بشر را تضمین و تأمین میکند و او را در مسیر تکامل پیش میبرد؛ چنانکه نمونه آن درقالب نظریه ولایتفقیه در جمهوریاسلامی ایران تجلی یافته است. اما مردمسالاری دیگری نیز وجود دارد که ولایت الهی را کنار میزند! بهعبارت دیگر، انسانها در تاریخ دو دسته شدهاند؛ دستهای که زیر چتر الهی ایستاده اند و مردمسالاری دینی را رقم میزنند و آنها که ولایت الهی را نمیپذیرند و از پذیرش آن سر باز میزنند و مردمسالاری غیردینی را شکل میدهند.
همینها هستند که از ولایت الهی و ولایت، ولی خدا به استبداد تعبیر میکنند! نکته مهم آن است که وقتی از ولایت الهی سر باز بزنیم، تحت ولایت شیطان و ایادی او قرار میگیریم؛ مثل تبعیت از فرعون یا مردمسالاریای که غرب از آن دم میزند. شیطان، خدعهگر است و زمانی یک شخص و زمانی یک جریان را برای سلطه بر مردم عَلَم میکند.
خط سیری که پیامبر (ص) در حجةالوداع برای معرفی وصی و جانشین خود و، ولی الهی ایجاد کردند، در روز غدیر به اوج رسید و دین را کامل کرد: «اَلْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ»؛ ایشان با این اعلان، تصریح کردند که اگر دین، ولی و مجری و مفسر نداشته باشد، در معرض استحاله، تحریف و کماثر و بیخاصیت شدن قرار میگیرد و نمیتواند منجی بشر باشد، اما اگر ولایت الهی به آن ضمیمه شود و مبین، مجری و مبلغ دین باشد، به بدنه و بطن جامعه وارد میشود و حیات طیبهای را که قرآن مجید از آن سخن به میان آورده است، برای بشر تأمین و هدف غایی خلقت را محقق میکند.
نکته مهم این است: مسیری که پیامبر (ص) در حجةالوداع و در غدیر گشودند، در زمان و مکان محصور نماند، بلکه در طول تاریخ استمرار و گسترش یافت و بشر هنوز هم از موهبت و نعمت ولایت الهی بهرهمند است. رسولخدا (ص) فرمودند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا: کتَابَا... عَزَّوَجَلَّ وَ أَهْلَبَیتِی عِتْرَتِی؛ من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهلبیتم هستند».
پیامبر (ص) در غدیر درباره جانشینان خود تا امام دوازدهم (عج) سخن گفتند. این خط سیر در عصر غیبت هم با جریان ولایتفقیه استمرار یافته است. مهم آن است که نقطه پایان خط ولایتی که در غدیر آغاز شد، انتهای عالم است. وقتی ولایت در عصر غیبت امام عصر (عج) هم ادامه دارد، زمینه بقای مکتب تشیع و حیات سیاسی شیعه، فراهم میشود و تداوم حکومتهای شیعی، ساخت تمدن نوین اسلامی و زمینهسازی برای طلوع خورشید عظمای ولایت را رقم میزند.